ختنه سوران
سلام
ختنه سوران:
شنبه 19 آذرماه ساعت 17:08
عرشیا کوچولو را بردیم دکتر.
من و مادرم و شوهرم عرشیا کوچولو را سوار ماشین کردیم و بردیمش پیش دکتر
آقای دکتر نعمتی متخصص اطفال
البته شوهرم نتونست اونجا بمونه منم دلم نمیومد اونجا بمونم.عرشیا را دادیم دست مامانم و رفتیم بیرون اتاق.کوچولو را ختنه کردن و در حالیکه با تمام وجودش گریه میکرد اونو دادنش به من و من بهش شیر دادم.
الهی مامانی برات بمیره چقدر گریه کردی عزیزکم.
نازی همینجور گریه میکرد.بابایی هم اومد و خیلی ناراحت شد منم گریه میکردم.رفتیم تو ماشین.بابایی و مامان بزرگ رفتن داروهاش را گرفتن.عرشیا همینجور گریه میکرد.
منم هول کرده بودم و نمیدونستم چیکار کنم و بهترین راه حل گریه بود که منم از عهدش برمیومدم.
خلاصه بعدش رفتیم شیرینی گرفتیم.بابایی برای خونواده ی باباش هم شیرینی مخصوص گرفت و حرکت کردیم .به محض حرکت ماشین عرشیا آروم شد و بخواب رفت.منم همش قربون صدقه اش میرفتم و یه لحظه هم از خودم دورش نکردم.
بعد از 4 روز یه کوچولو عفونت داشت که شربت سفالکسین بهش دادیم و بعد از روز پنجم حلقه اش افتاد و کوچولوی ما از درد و رنجش راحت شد.
خدا را شکر عرشیا کوچولو از پس درد عمل براومد.عزیززززززززززم