عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

ღ♥ღ`*•عرشيا كوچولو•*´ღ♥ღ

برای پسر کوچکمون

1390/12/22 19:52
1,135 بازدید
اشتراک گذاری

عرشیای بابا سلام

عزیزم ما همه ی سعیمون اینه که تو یه پسر مودب و خوب بار بیای.همه ی تلاشمون برای توئه.

تو که تو روزهای سرد و ساکت خونه اومدی و حالا چهار ماهه که شادی و خوشحالی را برای ما هدیه اوردی

از خدای بزرگ خیلی ممنونیم که تو را به ما داد و شادی را در دل ما جا داد.

پسرم همه ی غمهای دنیا رو دوش من بود.همه ی ناراحتی های دنیا را به دوش میکشیدم.

آینده وقتی بزرگ بشی میفهمی که بابایی چه روزهای سختی را پشت سر گذاشته.شاید اگه همه ی اون اتفاقهای بد نمی افتاد حالا تو سه تا عمو داشتی.ولی عمی بزرگ و کوچیک تو تو تصادف ...

میدونی پسر گلم.چند سالی هست که غم برادرهام دلمو پر از غصه کرده و حالا که خنده هایت را می بینم دلم سرشار از شادی میشه با یه دنیا غم کهنه.غمهای سنگینی که با نزدیک شدن به عید هر سال سرباز میکنه و اه و حسرت دلم را تازه می کنه.

میدونم خدا تو را به من داده تا یه کم از بار غصه هام کم بشه.

با همین دل شکسته از خدا میخوام که تو را همیشه سالم ببینم.

میخوام که هیچ غمی رو دلت نشینه.

و همیشه عمرت سرشار از خوشبختی باشی و من هم از هیچ کوششی دریغ نمی کنم.

عرشیا کوچولو جون ما دوستت داریم

و همه ی زندگیمون پر شده از خنده های کوچولوت

در حالی که بار سنگین گریه هامو رو دوش می کشم تو امید زندگی ام شده ای و شیرینی لحظاتم.

دوستت دارم کوچولوی نازنینم.

دلم هوا کرد که از برادرام هم یه چیزی نوشته باشم.بیاد ناصر و حسام عزیز

بیاد روزهای شاد گذشتمون که پر از شادی های برادرانه بود.

خدایا قسمت میدهم به کلامت که پسرم و تنها برادرم میثم را از هر بدی و ناراحتی در امان داری

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان پندار
23 اسفند 90 0:32
روحشون قرین رحمت متاسفم روزهای شاد و بدون غم و غصه همراه با خنده های عرشیا براتون آرزومندم