تعیین جنسیت.خدایا شکرت
سلام پسمل گلم خوبی.
عزیزم١٠ خرداد تو ١٤ هفته داشتی که من با اصرار زیاد به بابایی رفتم سونو .
بابایی یه کم کار داشت ومن با مادر جون رفتم ونوبت گرفتم وبعد بابایی هم امد بیشمون .زیاد نگذشته بود که نوبتم شد ورفتم داخل وروی تخت دراز کشیدم هر چهاصرار کردیم نذاشتن بابایی بیاد داخل و مادر جون باهام امد .
یه مانیتور بزرگ هم جلوم بود که تو را قشنگ میدیدم .الاهی قربونت بررررررررررررم چقدر ناززززززززز بودی .
به دکترش گفتم می خوام جنسیت را بدونم و گفت اگر دیدم حتما بهتون میگم .بعد از چند دقیقه دکترش بهم گفت که همه چیز طبیعیه ونی نی پسمله .
وایییییییییییییییییییییییی داشتم پر در میاوردم از خوشحالی .خدایا شکرت .
بعد که امدیم بیرون کلی بابایی را گذاشتیم سر کار واذیتش کردیم .وقتی فهمید خیلی خوشحال شد .
بابایی رفت کیک گرفت ورفتیم خونه .واییییییییییییییی بسر خوشگلم نمیدونم چطور بهت بگم که چه احساسی داشتم .