عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

ღ♥ღ`*•عرشيا كوچولو•*´ღ♥ღ

ختنه سوران

                       سلام      ختنه سوران:  شنبه 19 آذرماه ساعت 17:08 عرشیا کوچولو را بردیم دکتر. من و مادرم و شوهرم عرشیا کوچولو را سوار ماشین کردیم و بردیمش پیش دکتر آقای دکتر نعمتی متخصص اطفال البته شوهرم نتونست اونجا بمونه منم دلم نمیومد اونجا بمونم.عرشیا را دادیم دست مامانم و رفتیم بیرون اتاق.کوچولو را ختنه کردن و در حالیکه با تمام وجودش گریه میکرد اونو دادنش به من و من بهش شیر دادم. الهی مامانی برات بمیره چقدر  گریه کردی عزیزکم. نازی همینجور گریه میکرد.بابایی هم اومد و خیلی ناراحت ...
28 آذر 1390

دعاي پايان هفته

        خدايا در اين روز آدينه تو را قسم ميدهيم كه پسرمان را از هر بدي و گزندي محفوظ بدار خدايا بحق ذات جلاليه ات سوگندت ميدهيم كه بيماري و درد را از فزند كوچكمان دو فرما خدايا تو را بحق اين ماه هاي عزيز سوگندت مي دهيم عرشيا كوچولو ي ما فرزندي صالح و شخصي مفيد تربيت شود خدايا بحق آسمان و زمينت سوگندت مي دهيم عرشيا را تا هنگامي كه ما زنده هستيم برايمان نگه بدار خدايا بحق پروردگاريت سوگندت ميدهيم داغ هيچ كودكي را بر دل هيچ پدر و مادري ننشاني خدايا اين عرشيا كوچولوي ما و همه ي كوچولو هاي پاك را از همه ي بدي ها مصون نگه بدار خدايا تو را به عرشت كه اسم پسرم نيز از آن مي آيد سوگ...
26 آذر 1390

مراسمات ويژه (قسمت اول)

سلام. چند تا از مراسمات ويژه اي كه در دل استانهاي جنوبي نهفته بوده و در رابطه با كوچولوهاست را براتون در چند بخش مياوريم: بند ناف: حول و حوش يه هفته بعد از تولد عرشيا كوچولو بند نافش افتاد. يه كادو از بابايي گرفتيم تا خبرشو بهش داديم. بند ناف را تو ي يك مدرسه خاك كرديم(البته توي مسجد هم ميشه كه قصه براي اين دو مكان زياده...) بعد از اينكه بند ناف افتاد يه حلواي مخصوص كه بوي تند و خوبي داره از چند تا داروي محلي درست كرديم . بعد از تهيه حلوا حدود 20 كاسه آماده ميشه و اين حلوا را براي همسايه ها فرستاديم.كه بايد شعاع تقسيم 5 خونواده  باشه.يعني در هر چهار جهت پنج خونواده. موقع برگشت كاسه ها هر كسي بنا به رسو...
24 آذر 1390