تولد عرشیایی-بخش دوم
بابایی چه قدر زود یکساله شدی
باورش برامون سخته
اما وقتی میبینمت به قولی قند تو دلم آب میشه
یه کیفی میکنم که نگو
بالاخره موفق شدیم یه جشن برات بگیریم.
اقوام و دوستان هم اومدن.دستشون درد نکنه
کادو هم دادن.
یه پونصد و خورده ای گیرت اومد.کادوی من و مامانت هم پونصد تومن به اضافه سرویس خواب جدیدته.
پسرم نازم و همه ی دارایی ما در زندگی
کوچولوی نازنینم
تولد یکسالگی ات مبارک
انشالله صد ساله بشی
انشالله که برای خودت کاره ای بشی و ما را سرافراز کنی نوگل خندونم
بقیه عکسهای تولد عرشیایی
اینم دوستای عزیزت.
سمت راستی هستی خانم عروس خونمونه ها ها ها ها!!!
و سمت چپی ملیکا خانم یار گرمابه و گلستان مهرنازه
مهرناز خانم خاله کوچیکه و تنها خاله ی عرشیاییه
اینم شکلاتای زنبوری
و کیک تولدت
بابا عجب ادمیه عمو یعقوب،کراواتمونو ورداشته
بابا ما خودمون استاد منفجر کردن بمب شادی هستیم.رد کن بیاد بابایی